غریبه:
یه نفر یه روز میاد دلـَمو راضی کنه
شب ِتـــار ِ دلـَمو روز آفتـــابی کنه
یه نفر یه روز میاد غمهامو چاره کنه
کتاب خط خطی ِغصّه مو پاره کنه
....
یه اشتباه ســاده:
گفتم: شبای بی کسی، نگات چه عاشقانه بود
گفتی: تو گول خوردی و من نگام پـِی ِبهانه بود
گفتم: غمت منو رسونده تا مرز شب و دیوونگی
گفتی: قبول! امـّا دلت از اولش دیوانه بود
....
گم گشته:
خشم ِتوفــــان روبـــرو، درد ِپنهـــان پشت ِسر
در سیاهی هر طرف، ترس و وحشت پا به سر
می روم بی پارو، در شمــــالم یـــا جنوب؟
آسمان هم بی نشان، رو به مطلع یا غروب؟
....