یه اشتباه ســاده:
گفتم: شبای بی کسی، نگات چه عاشقانه بود
گفتی: تو گول خوردی و من نگام پـِی ِبهانه بود
گفتم: غمت منو رسونده تا مرز شب و دیوونگی
گفتی: قبول! امـّا دلت از اولش دیوانه بود
....
گفتم: کتاب عشقمو چه ســـاده سوزوندی ولی
گفتی که: عشق و عاشقی یه قصه و افسانه بود
گفتم: نگاه صادقت، اول ها پـُر ریـــا نبود
گفتی که: این رسم فریب، عادت این زمانه بود
گفتم که: این مرد ِغریب به ناز ِتو دل داده بود
گفتی: میون ِ من و تو، یه اتفاق ِساده بود
گفتم: خرابم و برآب؛ گفتی: ولی این دل من
میون ِلاف ِعاشقی دل به کسی نداده بود
گفتم: دلم رو خط زدی یه خط ّ ِسرخ ِ بی هدف
گفتی: چرا این دل ِتو پای ِقلم افتاده بود؟
گفتم که: آسمون نوشت اسمهامونو به خط ِ خوش
گفتی: رسیدنت به من، یه اشتباه ِ ساده بود!!
تبریز/ دیماه 84
سنگ در برگه می اندازم ومی پندارم
به همین سنگ زدن
ماه بهم می ریزد
کجا به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظه ی دل گرفت؟؟؟
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید!
بعضی اشتباه ها قشنگند
شعرای خودت قشنگن!
خیلی قشنگ!
مرسی!