Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

اسرار الهی: حافظ



یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد


آب حیوان تیره گون شد خضر فرّخ پی کجاست

خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد


کس نمی گوید که یاری داشت حقّ دوستی

حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد


شهریاران بود و خاک مهربانان  این دیار

مهربانی کی آخر آمد شهر یاران را چه شد


لعلی از کان مروّت بر نیامد سال هاست

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد


گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند

کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد


صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد


زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت

کس ندارد ذوق مستی می گساران را چه شد


حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش

از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد.




ماهی بد: الناز سرخانلو




حق با تو بود!

من ماهی بدی بودم....

که بر دروغ کرم های مصلوب قلاب های مشکوک

لب دادم!



که هرگز نتوانستم

پشت دندان های تیز کوسه های چشم تو

تخم بریزم!



که خزه ها را به جلبک های عزیز چشم تو بخشیدم

و تمام مادری دریا را

پشت ِ گوش ِ ماهی ها

انداختم....



من رنگ پولک های براقم را

در قصه های لیز ِ شاپری های مهربان

باختم!



و هوای تو در غریبه گی ِ آب شش هایم

روی شن های ساحل

ماسید...



حق با توست

من ماهی بدی هستم....

که بر چشم و دهان باز خود

روی ماهیتابه ی تفلون قرمز تو

و خرده های خشک نان

بر سفره ی نارنجی ات

هنوز مشکوکم!



(با کسب اجازه ی قبلی از شاعر این نوشته، سرکار خانم "الناز سرخانلو" مبادرت به انتشار این شعر نمودم.)

با تشکر از ایشان






سلیمان زمان: حافظ



آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست

چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست


گرچه شیرین دهنان پادشهـــــــانند ولی

او سلیمان زمان است که خاتم با اوست


خال مشکین که بدان عارض گندمگون است

سر ّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست


دلبرم عزم سفــــــــر کرد خدا را یاران

چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست


روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک

لاجرم همت پاکان دو عـــــــالم با اوست


با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل

کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست


حافظ از معتقدان است گرامی دارش

زانکه بخشایش بس روح مکرّم با اوست.