Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

بعد ِیک ماه دگر...

بعد ِیک ماه دگر...: 

 

 

تا که یک در بشود باز و یکی مرد نبرد 

 

از در آید به در و بـــــاز کند دعوی ِ داد 

 

می کشد سر به درون از سر ِهر دیواری 

 

می کند حتک ِحرم این وحشی ِپـُر بیداد 

 

می دود از پی ِآن دخترک ِکوزه به سر 

 

می کند سد، ره ِهر نغمه و هر فریــــاد 

 

می زند لاف ز خود کامی ها 

 

می دهد بانگ به آوازی زشت 

 

این چه سان سرکش و خودرأی و پلشت است ای داد! 

 

می دمد سردی و سوز و شقاوت هر دم 

 

می شود مانع ِهر یاری و مهر و امداد 

 

در به در، کوی به کو، می زند پرسه به دنبال حریف 

 

می زند پا به زمین، سر به فلک، کولی ِباد! 

 

گویمش:- ای یل ِپر قدرت و ای شاخ شکن 

 

همگان صحبت تو زود گذارند از یاد 

 

بعد ِیک ماه دگر وقت گل است و سنبل 

 

موسم شاد بهار با تو بد باز کند دعوی ِ داد! 

 

تبریز  اسفندماه 1377