Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

گفتی که باد مُرده ست...: احمد شاملو




گفتی که:

-" باد، مُرده ست!

از جای برنکنده یکی سقف ِ رازپوش

بر آسیاب ِ خون

نشکسته در به قلعه ی بیداد

بر خاک نفکنیده یکی کاخ، باژگون

مُرده ست باد!"

گفتی:

-" بر تیزه های کوه

با پیکرش، فرو شده در خون

افسرده ست باد!"

تو بارها و بارها

با زندگی ات، شرمساری از مرده گان کشیده ای.

( این را من همچون تبی

- درست همچون تبی که خون به رگم خشک می کند -

احساس کرده ام.)



وقتی که بی امید و پریشان گفتی:

-" مُرده ست باد!

بر تیزه های کوه

با پیکر ِ کشیده به خونش

افسرده ست باد!"

آنان که سهم ِ هواشان را

با دوستاق بان معاوضه کردند

در دخمه های تسمه و زرداب

گفتند در جواب تو، با کبر ِ دردشان:

-" زنده ست باد!

تازَنده ست باد!

توفان ِ آخرین را

در کارگاه ِ فکرت ِ رعداندیش ترسیم می کند

کبر ِ کثیف ِ کوه ِ غلط را

بر خاک افکنیدن تعلیم می کند."

( آنان ایمان شان ملاطی از خون و پاره سنگ و عقاب است.)




گفتند:

-" باد زنده ست

بیدار ِ کار ِ خویش

هشیار ِ کار ِ خویش!"

گفتی:

-" نه! مُرده باد!

زخمی عظیم مُهلک از کوه خورده باد!"

تو بارها و بارها

با زندگیت

شرمساری از مُرده گان کشیده ای

این را من

همچون تبی که خون به رگم خشک می کند

احساس کرده ام.



دشنه در دیس

احمد شاملو





نظرات 1 + ارسال نظر
سپیده سه‌شنبه 7 آذر 1391 ساعت 14:31

همه چیز با امید زنده است و با امید نسیم به باد و بدون امید طوفان به نسیم تبدیل خواهد شد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد