روزی ما دوباره کبوترهای مان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کم ترین سرود بوسه است
و هر انسان برای هر انسان برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ای ست و قلب
برای زندگی بس است!
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف، زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه ای ست
تا کم ترین سرود بوسه باشد
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهای مان دانه بریزیم
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که دیگر نباشم.
سلام بسیار بسیار زیباست ان جا کجاست جز آرزوی زیبا در دلهایمان ، اما افسوس که فقط افسانه ای نایافتنی شده در حالیکه که اگر همه همت میکردیم اصلاً کار سختی نبود و زیبا دنیایی داشتیم