درام کثیف:
خطوط کثیف و طعنه آمیز را
از روی دیوارها
با ناخن های شان خراش می دهند؛
آن درام کثیف را!
یار ِرفته، تو هیچ می دانی آیا
یار ِرفته، هیچ گاه باز نخواهد آمد؟!
غمگین نباش که بعدها
من هم به کوه پناه خواهم بُرد
بعدها خواهم آمد، از آن سنگین ترین کوه
و خطوط کثیف و طعنه آمیز را
از روی دیوارها
با ناخن های مان خراش خواهیم داد
آن درام کثیف را!
دست های تان، دست های تان را می گویم
آن ها را بلند کنید
صحبت کنیم؛
حلالـّیت می خواهم!
بهمن ماه 1377
سلام قالب وبتان قشنگ است و پر مفهوم اما دل من با موسیقی اخت بیشتری داشت .
اما گاهی دردها آنقدر بزرگ هستند که با خراش که حتی با کنده کاری از بین نخواهند رفت و حلالیت برای دردهای بزرگ و مفهومی ندارد . فاجعه ها قابل بخشش و حلال شدن نیستند آنها را جبران و گذشتی نخواهد بود . درد را چاره است برای فاجعه ها چاره ای نخواهد بود .
وقتی صحبت آخرین رفتن در میان باشد، ناخن ها قدرت بیشتری می گیرند. همه رفتنی هستیم چه آن درام کثیف را خراش دهیم و چه نه!
وای ی ی ی ی ی ی ی!
عالی بود!