تکرار قابیل:
برادر همـــانی بود
که بر دل خشم گرفت
و بر لب دشنام راند
و کنده ای ساخت
آن زمان که کودکی بیش نبود!!
و چون قامت افراشت
خشم در دلش جوشید
بر لبش هذیان جاری شد
و کُنده را از خون برادر، سیراب کرد!
تبریز/ تیرماه 79
آخ از این رسم....!ولی شعرت زیباست امیر خان!
و ما امانت داران خونیمو ما هنوز هم خون را با خون می شوییمو ما هنوز درحالی که برلبان عشق بوسه میزنیمدر دل طناب دار می بافیم!!!
آخ از این رسم....!
ولی شعرت زیباست امیر خان!
و ما امانت داران خونیم
و ما هنوز هم خون را با خون می شوییم
و ما هنوز درحالی که برلبان عشق بوسه میزنیم
در دل طناب دار می بافیم!!!