در پهنه ی تکرار تاریخ:
زجّه می زد دخت مهتاب
پاره می شد پرده ی خواب
قلب شیری از تپش می افتاد
خون یک مرگ در مجرآب
صحبت از هنگامه ای ننگین بود
باغ در شب، سخت عطرآگین بود
در شب تلخ یک عبور ناگزیر
دست یک مرد هم خونـــین بود
....
ادامه مطلب ...:Ölürem Kardaş
می میرم برادر:
Mahsus mahal dedikleri zindanda
Kalıram kalıram kardaş dostlar yandadır
İkellerim kızı kandadır kanda
گفتند که جای مخصوص من در زندان است
می مانم می مانم برادر، که دوستانم در کنارم هستند
گاهی که دختر مردم در خون خود غوطه ور است
Ölürem ölürem ölürem
Ölürem ölürem gardaş
Aklım sendedir
می میرم می میرم می میرم
می میرم می میرم برادر؛ فکرم مشغول توست
...
:Kendine İyi Bak
به خودت خوب برس:
Yan yana geçen geceler
Unutulup gider mi
Acılar birden biter mi
Bir bebek özleminde
Seni aramak varya
Bu hep böyle böyle gider mi
شب هایی که در کنار هم به سر برده ایم
از یاد می روند آیا؟
یا که تلخی ها به یکباره تمام می شوند آیا؟
در حسرت یک کودک اگر بتوان تو را جستجو کرد
این چنین، همیشه این چنین خواهد بود آیا؟
...