قصه ی امیــــر:
بارون امشب توی ایوون
مثل آزادی تـُـو زنـــــدون
بی صفا بی تحرک
بی ریــــا بود!!
....
تــُوی زندون می کنه جون
مرد بــــا همت میــــدون
تــُوی فکر رای فرجام امیره
بی سرانجام؛
نداره حتی رفیقی
که بگه دردشو
درد دیدن و نگفتن!
بی سرانجام
تــُوی فکر آسمونه
که ببــــــاره
بلکه تـــُو قطره ی بارون
بتونه اشک خدا رو هم ببینه
نمی دونه
حتی اشک هم دیگه فایده ای نداره!
ترانه ای با صدای سیاوش قمیشی!
ترانه سرا: اردلان سرفراز
مجنون لیلی بی خبر . . .
سلام.خیلی قشنگه.اپم
سلام دوست مهربونم چه ژست زیبایی من عاشق این شعرقمیشی هستم واقعازیباست از اینکه همیشه یادم میکنی وبا نظرات زیبات تشویقم میکنی ازت بسیارممنون هستم همیشه سبز باشی