Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

سرودی برای مادران رزمندگان مقتول: پابلو نرودا

  سرودی برای مادران رزمندگان مقتول: پابلو نرودا 

 

  آنان نمرده اند! در میانه ی باروتند 

  ایستاده چون فتیله های مشتعل 

  سایه های ناب شان فرا گرد آمده است 

  در چمنزاران مس رنگ 

  چون پرده ای از باد مسلح 

  چون راه بندی به رنگ خشم 

  مادران! آنان در گندم ایستاده اند 

  بلند بالا چون ژرفای نیمروز 

  چیره بر دشت های فراخ....

  .... 

  آنان ضربه ی ناقوسی سیاهضرب اند 

  که در فراسوی کالبد های پولاد کشته 

  صلای پیروزی سر می دهد. 

  خواهران چون غبار فرو نشسته 

  با دل های شکسته! 

  به مردگان تان ایمان داشته باشید. 

  آنان تنها ریشه هایی در زیر سنگ های خون آلوده نیستند 

  نه تنها استخوان های ویران بینواشان 

  به یقین خاک را شخم خواهد زد 

  بل دهان هاشان هنوز باروت را می جوند 

  و چون اقیانوسی از پولاد یورش می برند 

  و هنوز مشت های ناستوده شان مرگ را انکار می کند 

  چرا که از این همه کالبد 

  حیاتی نامرئی برخواهد خاست. 

 

  مادران٬ بیرق ها٬ پسران! 

  انبوهی یگانه٬ زنده چون زندگی: 

  چهره یی از چشمان شکسته در تاریکی پاس می دهد 

  با شمشیری سرشار از امید های زمینی! 

  جامه های سوگواری را یک سو نهید! 

  اشک هاتان را به هم آمیزید تا فلزینشان کنید: 

  آن جا روز و شب مشت خواهیم کوبید 

  آن جا روز و شب گند خواهیم زد 

  آن جا روز و شب تف خواهیم کرد 

  تا دروازه های نفرت فرو ریزد! 

  اندوه تان را از یاد نمی برم 

  فرزندان تان را می شناسم 

  و اگر از مرگ شان به خود می بالم 

  از زندگی شان نیز. 

  لبخندهاشان در کارگاه های خاموش درخشید 

  گام هاشان در مترو 

  هر روز در کنارم طنین می افکند 

  و در کنار نارنجستان های((لوانت))٬ در کنار تورهای جنوب 

  در کنار مرکب چاپخانه ها٬ بر سیمان های بناها 

  دیده ام قلب شان را شعله ور از آتش و توان. 

  و همان سان که در دل هاتان٬ آی مادران 

  در دل من نیز چندان سوگ هست و چندان مرگ 

  که به جنگلی می ماند 

  غوطه ور در خونی که لبخندهاشان را کشت 

  و در آن فرو می خزد 

  مه هار شب زنده داری 

  با تنهایی درنده ی روزان. 

 

  اما پیش از دشنام به کفتاران تشنه 

  و تق و تق حیوانی مرگ 

  که از آفریقا٬ امتیازات کثیفش را زوزه می کشد 

  پیش از خشم٬ پیش از تحقیر٬ پیش از مویه 

  مادران چاک چاک تشویش و مرگ! 

  به قلب روز نابی بنگرید که زاده می شود 

  و بدانید که مردگان تان از ژرفای خاک لبخند می زنند 

  و مشت هاشان را بر فراز گندم بلند می کنند.

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم و...نی نامه شنبه 28 بهمن 1391 ساعت 13:35 http://yarzzag.blogfa.com

آواتار چی هست؟

البته در جاهای مختلف معانی گوناگونی داره!!

سید میلاد پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 18:04

سسلام...

بسیار عالی بود امیر جان...

راستی... مرسی که بهمون سر زدی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد