Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

افسانه های کوچک چینی ۴

جغد مسافر: 

 

جغدی که به راه شرق می رفت خسته و مانده از راه در جنگلی فرود آمد. فاخته یی که او نیز از خستگی راه مانده بود پرسید: 

-به کجا می روی؟ گویی به راه شتاب بسیار داری! 

جغد گفت:- آشیان و سرزمینم را وانهاده به جانب شرق می روم تا آشیانی دیگر بنا نهم به دیاری دیگر. 

-چه پیش آمده است که ترک یار و دیار بگویی؟ 

- مردم سرزمین غرب مرا خوش نمی دارند و آواز مرا ناخوش می شمارند. 

فاخته گفت: 

- آه اگر چنین است دیگر کردن آشیان کاری بی نتیجه است. 

- چه باید کرد؟ 

-آشیان را بگذار و آوازت دیگر کن! 

 

(برگردان: احمد شاملو)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد