Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

گلایه: اردلان سرفراز

  گلایه:


 ( اردلان سرفراز)


   برای گفتن من شعر هم به گل مانده

  نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده

  صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا

  به پیش زخم عظیم دلم خجل مانده

  ...

  ...

  از دست عزیزان چه بگویم؛ گله ای نیست

  گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

  سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم

  هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست

  دیری ست که از خــــانه خرابان جهـــــانم

  بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست

  در حسرت دیدار تو آواره ترینم

  هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست

  فاصله ای نیست.


  روربروی تو کی ام من یه اسیر سر سپرده

  چهره ی تکیده ای که تو غبار آینه مرده

  من برای تو چی هستم؟ کوه تنهای تحمل

  بین ما پل ِ عذابه من ِ خسته پــــایه ی پل

  ای که نزدیکی مثل من به من اما خیلی دوری

  خوب نگاه کن تا ببینی چهره ی درد و صبوری


  کاشکی می شد تو بدونی من برای تو چی هستم

  از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از تو خسته م

  ببین که خسته م؛ غروره سنگم؛ امـــا شکسته م


  کاشکی از عصای دستم یا که از پشت شکسته م

  تو بخونی تو بدونی از خودم بیش از تو خسته م

  ببین که خسته م؛ تنهــــا غروره عصــــای دستم


  از عذاب با تو بودن در سکوت خود خرابم

  نه صبورم و نه عاشق من تجسم عذابم

  تو سراپا بی خیالی من همه تحمل درد

  تو نفهمیدی چه دردی زانوی خسته مو تا کرد


  زیر بارون با تو بودن؛ یه ستون نیمه جونم

  این که اسمش زندگی نیست؛

  جون به لبهام می رسونم!

  هیچی جز شعر شکستن قصه ی فردای من نیست

  این ترانه ی زواله این صدا صدای من نیست

  ببین که خسته م تنها غروره عصای دستم


  از عذاب با تو بودن یه ستون نیمه جونم

  این که اسمش زندگی نیست....

  جون به لبهام می رسونم!

  تو سراپا بی خیالی من همه تحمل درد

  تو نفهمیدی چه دردی زانوی خسته مو تا کرد.



 تهران/

۱۳۵۶


لینک دانلود آهنگ


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد