مرحوم احیاء اشراقی (1318-1374) از شاعران معاصر گرگان است. در کتابی به نام " شب های شعر خوشه" که به قلم احمد شاملو در سال 1377 به چاپ رسیده است و گردآوری شده از سال های دور 1347 می باشد، این شعر زیبا خودنمایی می کرد:
بر مزار اعتماد:
این صدای تازه ای که می رسد به گوش
از مزار قله های شب
ناله های مرغ بی نشانه نیست
گریه ی شبانه ی من است
بر مزار اعتماد
ای نسیم صادق سحر
با پرنده ها بگو
با پرنده های شهر ما بگو
من به چشم های خویش
مرگ اعتماد را
در میان شعله های کینه دیده ام
با پرنده ها بگو
شاخه های پرشکوه باغ هم
جای امنی از برای آشیانه نیست.
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی می کارم مال تو
اهل طاعونی این قبیله مشرقی ام
تویی این مسافر شیشه ای شهر فرنگ
پوستم از جنس شبه پوست تو از مخمل سرخ
رختم از تاوله تن پوش تو از پوست پلنگ
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی می کارم مال تو
تو به فکر جنگل آهن و آسمون خراش
من به فکر یه اتاق اندازه تو واسه خواب
تن من خاک منه ساقه ی گندم تن تو
تن ما تشنه ترین تشنه ی یک قطره آب
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی می کارم مال تو
شهر تو شهر فرنگ آدماش ترمه قبا
شهر من شهر دعا همه گنبداش طلا
تن تو مثل تبر تن من ریشه ی سخت
تپش عکس یه قلب مونده اما رو درخت
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی می کارم مال تو
نباید مرثیه گو باشم واسه خاک تنم
تو آخه مسافری خون رگ اینجا منم
تن من دوست نداره زخمی دست تو بشه
حالا با هر کی که هست هرکی که نیست داد می زنم
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال من
یه وجب خاک مال من هرچی می کارم مال من
(این ترانه ی قدیمی را با صدای ماندگار داریوش شنیده ایم.
ترانه سرا: شهیار قنبری
آهنگساز: واروژان
سال پخش: 1351 شمسی.)