روح چاه:
یک چاه و پاسگاهی کنار چاه. تختخوابی کنار دهانه ی چاه گذاشته اند.
مقداری طناب حلقه شده به میخ دیوار پاسگاه آویزان است.
کنار تختخواب، یک دلو آب، مقداری سنگ و یک درپوش برای در چاه، مقدار زیادی
خرت و پرت. از ته چاه ناله ی یکنواخت مردی بلند است.
مرد پاسدار روی تخته نشسته، درحال بستن قابلمه ی غذا و وسایلش
لقمه ای را که در دهان دارد با ارامش می جود.
ناله های ته چاه یک دفعه قطع می شود.
مرد پاسدار از جویدن باز می ماند و برمی گردد و چاه را نگاه می کند.
.....
ادامه مطلب ...:Arka Mahalle
محله ی پشتی:
Ağladım göz yaşlarım döndü denize
Ben derdimi kimseye söyleyemedim
گریستم و اشک هایم به دریایی بدل شد
من دردم را به کس نگفتم
Kurşunlara gelirken arka mahellede
Düştümde yerlere bir of demedim
در محله ی پشتی در حالی که در مقابل گلوله ها قرار می گرفتم
بر زمین افتادم و یک " اُف" نگفتم
....
:Acı Ninni
لالایی تلخ:
Uyusun ay büyüsün
Camlar buğulanmasın
Sen uyu uyusun
Bulutlar uyanmasın
Işıklar uyanmasın
Camlar buğulanmasın
Işıklar uyanmasın
Camlar buğulanmasın
بخواب تا ماه کامل شود
تا پنجره ها بخار نکنند
بخواب؛ بخواب؛ تا ابرها بیدار نشوند
روشنی ها بیدار نشوند
پنجره ها بخار نکنند.
....
ادامه مطلب ...