حیرت:
تو حیرانی در این هنگامه من هم از تو حیران تر
تو در آغـــاز آبـــادی منم هر لحظه ویـــران تر
در این بن بست ظلمانی رهایی را چه می دانی
فرار از خود به سوی هم و یا از هم گریزان تر
اگر از راه برگردیم سراپا حسرت و دردیم
گذشتن مرگ ماندن درد کدامین است آسان تر
کدامین پیک را گویم که من هم از تو می جویم
نشانت را و ماندم بی خبر هر آن پریشان تر
در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر در زد
ندیدم از تو ای دیر آمده ناخوانده مهمان تر
در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر در زد
ندیدم از تو ای دیر آمده ناخوانده مهمان تر.
داراب/1359
:Giderim
می روم:
Artık seninle duramam
Bu akşam çıkar giderim
دیگر نمی توانم با تو بمانم؛ این غروب که بگذرد می روم
Hesabım kalsın mahşara
Elimi yıkar giderim
حساب به قیامت؛ دستم را می شویم و می روم
16 نوامبر سالروز فوت احمد کایاست. روحش شاد.
: Gitmiş olacaksın
رفته خواهی بود:
Ölüm her aklına geldiğinde
هر زمان که مرگ به فکرت می رسد(می پنداری مرگ نزدیک است)
Ah edip vah edip dinleme
آه و واه نکن(و به صدای ناله ی خویش) گوش نکن
Bu halinle tanrı incitmiş olacaksın
با این احوال خداوند را آزرده خواهی کرد
Ecel kapını çaldığı zaman
وقتی که مرگ در بزند
Evi telaşa verme
خانه را به اضطراب مسپار(مضطرب نشو)
O geldiği zaman sen gitmiş olacaksın
وقتی که او(مرگ) بیاید تو رفته خواهی بود.
Ahmet.Kaya