Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

یاران: داریوش



یاران ز چه رو رشته ی الفت بگسستند


عهــــدی که روا بود دگر بـــاره نبستند


آن مردمکان از ســــر اندیشه ندیـــدند


کاین بی خردان حرمت انسان بشکستند


ما را دگر از طعنه ی دشمن گله ای نیست


کان عهد که بستیم رفیـــــقان بشکستند


افسوس همه سلسله داران بغنودند


وآن یکه سواران همه از پا بنشستند


ای قافله ســــــالار کجایی که ببینی


دزدان همگی همره این قافله هستند


دردا در گنجینه به ماران بگشودند


اندوه که بر دوست در خانه ببستند


افسوس که کاشانه به دشمن بسپردند


آن قوم که بیگانه و بیگانه پرستند.


ترانه سرا: تورج نگهبان

آهنگساز: توحید عظیمی

خواننده: داریوش اقبالی


نظرات 1 + ارسال نظر
سپیده یکشنبه 14 آبان 1391 ساعت 10:49

سلام بسیار لذت بردم و مرا به یاد این آهنگ داریوش انداخت که میگه گله دارم من از عالم و آدم گله دارم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد