Qar
برف:
Uzaqdan baxıram ağappağ təmiz
Yaxına gəlirəm qurd düşüp qara
Yadıma düşürki bəzən hissimiz
Nə qədər aldanır bu ağlıqlara
از دور نگاه می کنم، سفید و تمیز
نزدیک که می آیم، برف کرمو شده است
به یادم می آید که گاهی احساس مان
چقدر فریب این سپیدی ها را می خورَد
Qayğılar görürük börüncək kimi
Tikandan astarı ipəkdən üzü
Vədələrdə gördük kəpənək kimi
Aldanan uşağa döndərir bizi
آزارها می بینیم به سان حشرات زهرآلود
روی حریری دارند و آستر(باطن) خارآلود
چه وعده هایی دیدیم به سان پروانه قشنگ
ما را تبدیل به کودکی فریب خورده می کند
Uzaqdan baxıram ağappağ qəşəng
Yaxına gəlirəm qar kif atıbdır
Qəlbim inciməsin gözümdən gərək
Qəlbimdə gözümü çox aldadıbdır
از دور نگاه می کنم، سفید و قشنگ
نزدیک که می آیم، برف کثیف شده است
قلبم نباید از چشمانم ناراحت شود
چرا که قلبم نیز چشمانم را بسی فریب داده است.
Məmməd. Araz
سلام و خسته نباشی. شعرهای ترکی کمتر شدن ها! شما که می دونی ما دوستت داریم.پس عشوه نکن و شعر ترکی بیا. از شعرهای خودتم بذار بی زحمت!



منم دوستتون دارم جیمبوی عزیز. به چشم.
سلام فریبها را شناختن خود هنر است کاهاً فریب می خوریم و تا عمر داریم نمی فهمیم که چه بود و چه شد کاش همه چیز یک رو داشت