Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

دستی برای تو

دستی برای تو: 

 

 

برخیز! 

برخیز با دست چپی که ستون کرده ای برای برخاستن 

و بر دست راستت، سلاحت را سخت بفشار! 

دستی برای کمک به تو گشوده نخواهد شد 

و دری برای پناه دادنت! 

در جنگل بیتوته کن 

و چشم از کومه های خاک آلوده بردار 

بر دستت تکیه کن و چشم از یاری دیگران برگیر 

و هم چنان قبضه ی شمشیر ِنقره نشان را در مشت بفشار 

که تنها سلاحت یاری ات خواهد کرد 

در این راه! 

 

 

برخیز! 

برخیز و سوار ِاسب ِپیروزمندی شو 

اسب سپید یالی که تو را تا آن سوی نام ها خواهد بُرد 

تا بر تو لکه ی ننگی نباشد. 

 

 

و تو! 

آرام گیر و چنان ساده زندگی کن با مردُم ِهم رنگت 

که گویی ناهمگونی ِمن تو را بی اثر بوده است؛ 

سنگ پاره های راه تو را خواهند شکست! 

من دو دست بیشتر نخواهم داشت آن دم که 

زمان برخاستن 

و شمشیر گرفتن باشد 

دستی برای تو نیست 

دستی برای همراهی ات 

و قلبی برای دلدادگی ات 

که من خویشتن را وقف کرده ام! 

 

بهمن ماه 1377 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
جیمبو شنبه 12 آذر 1390 ساعت 10:03

زیبا بود. مرسی!

سپیده دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 15:32

دستهایم برای تو در این زمان ناهمگون و بین مردمان ناهماهنگ برا ی برخواستن دستهایم را به تو می دهم که شاید تو بتوانی برخیزی من خواب ان را خواهم دید که ایستاده ام .

خواب نیست این!
ما ایستاده ایم! فقط ببین و ایمان بیاور!

مهسا دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 10:16 http://deleasemooni.blogsky.com

شعرایی که گذاشتی واقعا محشره
به منم سر بزن نظراتم بگو خوشحال میشم

نظر لطف جنابعالیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد