Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Belki De (شاید هم): عاشیق ماحسونی



Kim bilir ne zaman kim bilir nerde

Dünya döne döne durur belki de

Mavi mavi güvendiğin denizler

Kesilir suları kurur belki de



چه کسی می داند چه زمان؛ چه کسی می داند کجا

دنیا در حال گردیدن، باز می ایستد شاید هم

دریاهای آبی آبی و اعتماد کردنی

آب هایش قطع می شوند و می خشکند شاید هم.


Geçer gider her sarayın ricali

Çünkü ecel ona vermez mecali

İki gözden uzak bizim Haceli

Atar on ikiden vurur belki de


می گذرد و می رود آقای هر قصری

چون که اجل به او مهلتی نمی دهد

این حاج علی ما که دور از چشم است

از پیشانی خویش (برقش) می پرد و می افتد شاید هم.


Dost Mahsuni kendi kendin oyalar

Anlaşamaz yağmur ile boyalar

Milyarca senedir yatan kayalar

.Bir gün kanatlanıp yürür belki de


عاشیق ماحسونی خویش را به حواس پرتی می زند

نمی تواند هضم کند و با باران نقاشی می کند

تخته سنگ های عظیمی که میلیاردها سال است خفته اند

روزی بال می گشایند و به پرواز درمی آیند شاید هم.


Aşık. Mahsuni. Şerif



نظرات 2 + ارسال نظر
سپیده شنبه 29 آذر 1393 ساعت 14:39

این که انسان در یک لحظه می تواند مرگ را احساس کند تو این چند روز با چشمم چند مورد را دیدم اما کاش رفتارهایمان گونه ای باشد که همه از ناراحتی هایمان ناراحت و متاثر باشند نه اینکه بگویند چرا این بلا سر فلانی نمی آید یا خدا از تقصیراتش بگذرد اگر دنیا برایمون ایستاد همه به خوبی یاد کنند و برای همه ی موردهایکه برایشون در این چند روز نگرانشون هستم آرزوی سلامتی می کنم .

مهدی پنج‌شنبه 27 آذر 1393 ساعت 12:02

سلام و عرض ادب.مطلب این پست ترانه هستش یا شعر؟

با سلام.بنده شعرش رو دیدم؛ اما ترانه اش رو نشنیدم. بازم ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد