Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

Alkaya(شعر و ترانه/ ترجمه ترانه های ترکی)

پرواز را به خاطر بسپار....

شاهد قدسی: حافظ





ای شاهد قدسی که کشد بنــــد نقابت

وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت


خوابم بشد از دیده درین فکر جگرســوز

کآغوش که شد منزل آسایش و خوابت


درویش نمی پرسی و ترسم که نباشد

اندیشه ی آمرزش و پروای ثوابت


راه دل عشــّـاق زد آن چشم خمارین

پیداست ازین شیوه که مستست شرابت


تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

تــــا باز چه تدبیــــر کند رای صوابت


هر ناله و فریاد که کردم نشنیــــدی

پیداست نگارا که بلنـــــدست جنابت


دور است سر آب ازین بادیه هش دار

تا غــــــول بیابـــــان نفریبد به سرابت


تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل

باری به غلط صرف شد ایــّـام شبابت


ای قصر دل افروز که منزلگه اُنسی

یارب مکنــــــاد آفت ایـــّـــام خرابت


حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد

لطفی کن و بازآ که خرابم ز عتابت



نظرات 3 + ارسال نظر
محمود یکشنبه 12 مرداد 1393 ساعت 23:15

سلام
چند وقتی نبودم .
اومدم دیدم شعرهای خوبی گذاشتی
ممنون ازت موفق باشی

شما لطف داری محمود جان. ممنون که سر می زنی.

نادم یکشنبه 12 مرداد 1393 ساعت 16:20 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی


تو چندتا خاطره با من هنوزم مشترک هستی


واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری


به یادشون که میفتی واسه من وقت می ذاری


همین خوبه که با اینکه سراغ از من نمی گیری


ولی تا حرف من می شه یه لحظه تو خودت می ری

مرسی. آ ماشااللا!!!

سپیده یکشنبه 12 مرداد 1393 ساعت 15:16

بسیار زیباست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد